loading...
آسمانی ها
سیمین بازدید : 68 یکشنبه 05 آبان 1392 نظرات (0)
داشتم خاطراته گذشته رو مرور میکردم چه قد بغضم گرفت...هعی...دیگه دنیا واسم تموم شدس فقط تلاش میکنم که زودتر برم همین...مثلا چیزایی که داشتم نگاه میکردم به شرح زیره..

نظره یکی از بچه ها:

ببین منووووووووووووو الان دیدی اینا رو میگی ؟ یه وختی می رسیه حالت از الان بدتره میگی من چه قدره قدیما خنگ تشریف داشتم ولی ببخشید آ اصلن حرف بدی نبزدم آ من این طوری دلداری میدم باع بخند شاد باش ببین منووووو حتما لیاقت تو نبداشته ایششششششششششش حالا ویییییییییییش برای این که یه خورده شاد باشی یه سری هم به ما بزن حتما شیرینک می زنی از خوشی بدو بیا ببینم باع
............................
نظره یکی دیگه:
ببین عزیز حتما دلش پیشه یکی دیگه گیره....حتما ازت متنفره ناراحت نشو این یه واقعیته.....
...................................
متنی که خودم نوشتم:

سلام دوستان گلم...خوبین؟؟؟از اونایی که معرفت داشتنو تو این چن وقته نگرانم بودن ممنونم....اون دسته از دوستانی که گفته بودن بخاطره عشقت خودکشی کردی باید بگم یه بخشیش اره واسه عشقم اینکارو کردم اخه یه کاره اشتباهی کردم داشتم خودمو تنبیه میکردم  البته الان باید خدمته عشقم عرض کنم که نفسم من تنهام من غیره تو هیشکیو نمیتونم دوس داشته باشم خودت میدونی که واست جونمم میدم امیدوارم منو ببخشیو برگردی پیشم...قول میدم که دیگه تنهات نزارمو کاره اشتباهی نکنم دیگه خدانگهدار دوستان

................

بازم متنی که خودم نوشته بودم:

امروز لینک تکونی کردم...همگی واسه منو عشقم دعا کنین که هم خودم مشکل پیدا کردم هم عشقم ایشالله که زودتر مشکله عشقم حل بشه....دوستون دارم...بابای

...........................................................................................................................................

چه قد عذاب کشیدم تو این دنیا...هه


سیمین بازدید : 79 شنبه 04 آبان 1392 نظرات (0)


امروز دوستان خوبم یه سایت در زمینه تی شرت محرم دیدم خوشم اومد عکس های تی شرت محرم را از این سایت گذاشتم

تی شرت ماه محرم

تی شرت ماه محرم

خرید آنلاین تی شرت محرم

خرید آنلاین تی شرت محرم

تی شرت های محرم

تی شرت های محرم


سیمین بازدید : 6214 شنبه 04 آبان 1392 نظرات (0)

اغلب رنج های انسان را می توان از پرورش نادرست دانست، اما در درون روح هم به طور طبیعی یک وجه ذاتی غیر طبیعی  وجود دارد که با چیزهای مثبت مخالف است. این وجه ضد تکامل و ضد هماهنگی است.
مخالفی شرور است که در درون ما زاده می شود و حتی با بهترین تربیت خانوادگی نیز تنها وظیفه او به بن بست کشاندن تمامی راه هاست.
این غارتگر و مخالف شرور، زنان را از طبیعت شهودی شان جدا می کند و وقتی وظیفه اش انجام شد،  زنان را با احساسات مرده و ناتوان از پیش بردن زندگی به جا می گذارد.
ریش آبی قصه ایست با این مضمون که به تحلیل جزء به جزء آن می پردازیم.

▬▬▬▬▬▬▬▬▬۩۞۩▬▬▬▬▬▬▬▬▬

شرح داستان :

ریش آبی جادوگری شکست خورده و مردی قوی هیکل بود که چشمش به دنبال زن ها بود. می گویند او در آنِ واحد عاشق سه خواهر بود اما آنها از او می ترسیدند. او برای به دست آوردن دل آنها، به جنگل دعوتشان کرد.
آن ها به اتفاق مادرشان سوار اسب شدند و راهی جنگل. ریش آبی برایشان داستان های بامزه تعریف کرد و غذاهای خوشمزه با آن ها داد. دخترها با خودشان فکر کردند شاید این ریش آبی آدم بدی نباشد.
در راه بازگشت به خانه خواهرهای بزرگتر ترس به سراغشان آمد و قسم خوردند که دیگر ریش آبی را نبینند، اما خواهر جوان، هر چه بیشتر فکر می کرد ریش آبی کمتر به نظرش ترسناک می رسید.
بنابراین وقتی ریش آبی از او تقاضای ازدواج کرد، پذیرفت. او احساس می کرد با مردی بسیار خوب و با نزاکت ازدواج می کند.
روزی ریش آبی نزد او آمد و گفت که قصد سفر دارد و او می تواند خانواده خود را به قصر بیاورد و هر کاری که دوست داشتند انجام دهند. دسته کلیدش را هم به زن داد و گفت هر دری را که بخواهد می تواند باز کند، فقط از کلید کوچکی که روی آن حکاکی شده نباید استفاده کند .
دختر جوان هم قبول کرد و ریش آبی به سفر رفت. خواهران دختر جوان به دیدنش آمدند. زن به آن ها گفت:" شوهرم گفته وارد هر اتاقی می توانیم بشویم به جز یکی، اما من نمی دانم کدام اتاق است و فقط کلید کوچک آن را دارم."
خواهرها تصمیم گرفتند ببینند آن کلید به کدام در می خورد. آنها تمام درهای قصرِ سه طبقه، که در هر سمت یکصد در داشت را باز کردند تا به زیر زمین رسیدند و ته راهرو با دیوار خالی روبه رو شدند .
آخرین کلید همان کلید کوچک بود. با خودشان فکر کردند " شاید کلید به هیچ دری نمی خورد."
در همین لحظه صدای عجیبی شنیدند و وقتی به آن سمت نگاه کردند در کوچک بسته ای را دیدند. خواستند بازش کنند اما در قفل بود. یکی از دخترها بدون تامل کلید را در قفل گذاشت و در را باز کرد، اما اتاق تاریک بود. شمع را روشن کردند و وارد شدند و به محض وارد شدن هر سه با هم جیغ کشیدند. آن اتاق منجلابی بود از خون و استخوان های سیاه شده و اجسادی که این طرف و آن طرف پراکنده بودند.

آن ها در را بستند و کلید را از قفل در آوردند. همسر ریش آبی به کلید نگاه کرد و دید لکه ای خون روی آن است. با دامنش آن را پاک کرد اما لکه خون هنوز سر جایش بود. بقیه خواهر ها هم سعی کردند آن را تمیز کنند اما لکه خون همچنان باقی بود.
زن جوان کلید را در جیبش گذاشت و به سمت آشپزخانه دوید. در راه لباس سفیدش سر تا پا قرمز شده بود چون قطرات خون آرام آرام از کلید می چکید. مقداری موی اسب از آشپز گرفت و کلید را با موی اسب سایید ولی بی فایده بود. خاکستر اجاق روی آن مالید، جلوی حرارت گرفت، تار عنکبوت روی آن گذاشت اما هیچ چیز باعث توقف جریان خون نمی شد.
دختر جوان تصمیم گرفت کلید را در گنجه لباس هایش پنهان کند تا شوهرش متوجه نشود.
روز بعد ریش آبی باز گشت و به همسرش گفت:" وقتی نبودم اوضاع چگونه بود ؟ "
زن گفت :"خیلی خوب بود سرورم."
ریش آبی گفت:" حالا وقت آن است که کلید ها را پس بدهی."
ریش آبی فورا فهمید که کلید کوچک سر جایش نیست و وقتی از زن پرسید او گفت که کلید را گم کرده است.
ریش آبی موهای زن را چنگ زد و گفت: " تو خائنی، تو به آن اتاق رفته ای."
بعد گنجه ی لباس های زن را باز کرد و کلید را برداشت و فریاد زد: " حالا نوبت توست، بانوی من! " و او را کشان کشان به سمت زیر زمین برد. ریش آبی به در نگاه کرد و در باز شد.
زن جوان به چار چوب در چسبیده بود و از ریش آبی برای جانش امان می خواست:" فقط یک ربع به من وقت بده تا خودم را برای مرگ آماده کنم."
مرد به او اجازه داد و زن به سرعت بالا رفت و خواهرانش را در برج قصر به دیدبانی گماشت و خودش شروع کرد به دعا خواندن .
سپس خواهرانش را صدا زد و گفت: " برادرهامان دارند می آیند؟"
- "ما هیچ چیز نمی بینیم"
هر چند دقیقه یک بار زن از خواهرها میپرسید: " برادرهامان دارند می آیند؟"
- "ما گرد باد می بینیم. توفانی از غبار در دور دست ها"
در همین حال ریش آبی غرید و زن را صدا زد. زن جوان دوباره از خواهرها پرسید.
خواهرها فریاد زدند:"بله، برادرهامان اینجا هستند."
ریش آبی به طرف اتاق زنش یورش برد وهمین که وارد اتاق شد، برادرها هم با اسب وارد اتاق زن شدند و ریش آبی را از قصر بیرون انداختند و با شمشیر به جانش افتادند، شلاقش زدند و سپس او را کشتند و لاشه اش را برای لاشخورها گذاشتند.
 

* برای خواندن تحلیل داستان لطفا به ادامه ی مطلب مراجعه کنید .. .


امروز دوستان خوبم یه سایت در زمینه تی شرت محرم دیدم خوشم اومد عکس های تی شرت محرم را از این سایت گذاشتم

تی شرت ماه محرم

تی شرت ماه محرم

خرید آنلاین تی شرت محرم

خرید آنلاین تی شرت محرم

تی شرت های محرم

تی شرت های محرم


سیمین بازدید : 226 شنبه 04 آبان 1392 نظرات (0)

10 گام تا یک خواب راحت(1)

10 گام تا یک خواب راحت(1)
آیا کمبود خواب دارید ؟ آیا با موضوع خواب شبانه روزی دچار مشکل شده اید ؟


گام 1: همیشه در ساعتی معین به رختخواب بروید
فرانسوی‌ها به طور متوسط هر شب 7 ساعت و 40 دقیقه می‌خوابند، در این میان هستند افرادی که یا صبح‌های زود از خواب برمی‌خیزند یا شب دیر به رختخواب می‌روند. نیازها و برنامه‌های هر فردی نسبت به دیگری متفاوت است.

اما آنچه را که باید مد نظر داشت، خصوصاً در مورد افرادی که خواب سبکی دارند، داشتن یک برنامۀ زمانی ثابت برای خواب همۀ شب‌هاست.

یعنی، هر شب باید در ساعتی معین بخوابند و صبح‌ها هم در ساعتی معین بیدار شوند.
به این ترتیب شما چرخۀ منظم خوابتان را بازخواهید یافت. البته واضح است که گاهی هم استثنایی پیش آید و برنامه‌تان اندکی جابه‌جا شود. اگر یک شب خیلی دیرتر به رختخواب رفتید، نگران نباشید، ساعت بیولوژیک بدن‌ تان خودش را برای با این وضعیت تطبیق خواهد داد! ولی اگر این اتفاق چندین بار رخ دهد، دیگر سیستم بدنی‌تان نمی‌تواند برنامۀ منظم سابقش را بیابد.

گام 2: شب‌ها غذای سبک بخورید
شکم سنگین خوابیدن را مشکل می‌کند. بنابراین ‌اگر می‌خواهید خواب راحتی داشته باشید، غذایی سبک تر، کم چربی تر، کمتر و کم آب تر بخوید.
به علاوه، زمانی معین، حداقل دو ساعت بین اتمام غذا و به رختخواب رفتن فاصله بگذارید تا غذایتان هضم شود؛ مثلاً زمانی برای تماشا کردن فیلم.
در واقع، یک خواب خوب و با کیفیت نیازمند دمای هوای نسبتاً پایین است. اگر مقدار وعدۀ شام خیلی زیاد باشد، هضمش طولانی شده و دمای بدن را افزایش می‌دهد، درنتیجه خواب مختل  و فرد نصفه شب از خواب بیدار می‌شود.

ضمناً حذف وعدۀ شام هم ایدۀ خوبی نیست. با این کار ممکن است که بازهم نصفه شب از خواب بیدار شوید، البته این بار از گرسنگی!

گام 3: مصرف محرک‌ها را کم کنید
 کافئین، تئین، الکل، دخانیات، کولا، ویتامین C ... . همۀ اینها دشمنان خوابند.
برای مثال، الکل خواب را برهم می‌زند، بعد از مصرف الکل، خواب، سبک، بی ثبات و بی کیفیت خواهد شد.
همان طور که می‌دانیم، دخانیات مضرات بی‌شماری برای سلامتی دارد، کسی که از دخانیات استفاده می‌کند خوابش مختل می‌شود و هرگز به راحتی کسی که سیگاری نیست، نمی‌تواند بخوابد. علتش هم سندروم کمبود نیکوتین به خاطر عدم مصرف شبانگاهی است. بنابر مطالعه‌ منتشر شده‌ای که توسط یک گروه در دانشگاه جان هاپکینز امریکا انجام شده است، مشکلات خواب در بین سیگاری‌ها، 4 برابر افراد غیرسیگاری است.  
اگر برای خوابیدن مشکل دارید و خیی حساس هستید، از ساعت 14 به بعد و اگر کمتر حساس اید، از ساعت 17 به بعد از محرک‌ها بپرهیزید.

گام 4: ورزش کنید
یک فعالیت جسمی منظم، خصوصاً ورزش‌های ملایمی مانند شنا، ژیمناستیک در آب، حرکات کششی و استرچینگ، ژیمناستیک، یوگا، تایی و ... به شما کمک می‌کنند تا سریع‌تر بخوابید. در واقع، این ورزش‌ها احساس آسودگی و یک خستگی سالم برایتان ایجاد می‌کنند.
ورزش دوست ندارید؟ یک پیاده‌روی کوتاه سی دقیقه‌ای در بعدازظهر نیز می‌تواند به شما کمک کند تا سریع تر بخوابید. مطالعات بسیاری نشان داده اند که یک فعالیت جسمی منظم هر روزه می‌تواند تأثیر مثبتی بر روی خواب داشته باشد، در واقع، هم کیفیت و هم زمان خواب را افزایش می‌دهد، هم بیداری‌های شبانه را کم می‌کند.  

اگر به ورزش‌های سنگین تر تمایل دارید، بهتر است که آنها را صبح یا در آغاز غروب انجام دهید. به هیچ وجه حداقل سه ساعت قبل از خواب سمت این ورزش‌ها نروید.

گام 5: محیط راحت
شما باید در اتاق‌ تان احساس خوبی داشته باشید و با آرامش بخوابید. دکوراسیون، محیط و ... باید فضای آرامش بخشی به وجود بیاورند.
از نورهای شدید، دکورهای شلوغ و رنگ‌های تند (سیاه، بنفش، قرمز) اجتناب کنید. فرم‌هایی ساده، رنگ‌هایی آرامبخش و نورهایی ملایم را برای محیط خوابتان در نظر بگیرید.
دمای اتاق تان نباید از 20 درجه سانتی گراد بالاتر برود. در غیر این صورت خواب تان دچار اختلال می‌شود. اگر سرمایی هستید، رادیاتور را زیاد نکنید در عوض یک پتو یا لحافی که حسابی گرم باشد، انتخاب کنید. خواباندن حیوانات خانگی کنار خودتان هم ممنوع است. مخصوصاً اگر گربه تان کیسه آب جوش داشته باشد، خواب تان را برهم خواهد زد.
تخت، تشک، بالش ...  در انتخاب این موارد نباید سرسری عمل کنید. در تختخواب تان باید احساس بسیار خوبی داشته باشید. تشک یا تخت نامناسبی که کمرتان را را به درد می‌آورد، کمکی به شما در داشتن خوابی راحت نخواهد کرد. تشک تان را هم هر 15-10 سال عوض کنید!


سیمین بازدید : 79 شنبه 04 آبان 1392 نظرات (0)

 

تمام ترانه هایم ترنم یاد توست

 و تمام نفسهایم خلاصه در نفسهای توست

ای زلال تر از باران و پاکتر از آیینه به وجود پر مهر تو می بالم

و تو را آنگونه که میخواهی دوست دارم

 

ای مهربان محمدم

 پرنده خیالم با یاد تو به اوج آسمانها پر خواهد گشود

و زیبایی ات را به رخ فرشتگان خواهد کشید

تبسمی از تو مرا کافیست که از هیچ به همه چیز برسم ...

 


تعداد صفحات : 13

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 129
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 22
  • باردید دیروز : 8
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 41
  • بازدید ماه : 282
  • بازدید سال : 1,780
  • بازدید کلی : 25,086